الفبای لازاروس کتابی مولتی ژانر است، اثری در ستایش زندگی - مجله بای بلاگ

نویسنده کتاب الفبای لازاروس در پاسخ به این سوال که انگیزه او از نوشتن این کتاب چه بوده؟ بیان نمود: در این اثر شخصیتی به نام لی لی وجود دارد که درمنزل من زندگی می نماید، لی لی وسواس دارد، او پازلی می خرد که پنجاه هزار قطعه دارد و شش ماه زمان را به صورت مستمر صرفِ ساخت آن پازل می نماید. در نهایت من می بینم که محصول نهایی، همین جعبه ای است که پازل در آن نگهداری می شده، بنابراین از اون می پرسم که آیا می دانسته بعد از شش ماه، این پازل شبیه جعبه اش می گردد؟ لی لی تایید می نماید. می گویم: به نظرم کار احمقانه ای ست. کاری که آدم بداند به چه چیزی منجر می گردد و در آن رگه ای از نابهنگامی نباشد عبث است. و او جواب مرا با جمله ای سوالی می دهد، اینکه آیا خالق آسمان و زمین نمی دانسته در حالِ ساختِ چه چیزی است؟ می گویم : لابد می دانسته!

لی لی پاسخ می دهد: به این کار نمی گویند عبث اسم این کار سرگرمیست. بنابراین لی لی زندگی را سرگرمی می داند. در واقع موجودات کره زمین زندگی شان به بازی و سرگرمی می گذرد چراکه باید سرشان را گرم نمایند. به حکم زنده بودن محکوم به بازی زیستن اند تا زمانی که به آنها اختصاص داده شده، تمام گردد. بنابراین من موقع نوشتن کتاب می دانستم که نمی خواهم اثری اجتماعی یا سیاسی بنویسم بلکه دغدغه من موقع نوشتن الفبای لازاروس خود زندگی بود.

این روزنامه نگار ادامه داد: اگر به زندگی از دیدگاهِ پارودیک نگاه کنیم خواهیم دید که زندگی چقدر جدیت دارد. جهانی ما دیگر نه آن رمانتیسیسم قرن 19 را دارد و نه آن جدیت قرن 20 را، بلکه ترکیبی است از هردوی آنها و اتفاقا همین مسئله مارا به سمتِ انحطاط پیش می برد و متاسفانه با گذرِ زمان بازی های آدمیزاد دردناک تر می گردد. ما در جهانیی زندگی می کنیم که در گوشه ای از آن یکی به مریخ سفر می نماید و گوشه دیگر، عده ای سر آدم ها را می برند و با سرِ یکدیگر فوتبال بازی می نمایند. ما دچار عدم توازن هستیم و این عدم توازن برای من مسئله است. زیرا عدم توازن را علت انحطاط انسان می دانم یعنی یه گمان من جهان به سمتِ دکانت شدن و زوال حرکت می نماید.

وی گفت: الفبای لازاروس هم برهمین اساس نوشته شده، یعنی جهان دارد به سمتی حرکت می نماید که قرار است همه چیز تمام گردد، در متون مذهبی و کتاب یوحنا هم همین را داریم، وقتی انسان زمین را به شدیدترین وجه مورد سوءاستفاده قرار می دهد، تمام سپاه خدا در برابر دولت انسان قرار می گیرد، آن وقت جنگ آخر زمان یا آرماگدون اتفاق می افتد، آرماگدون از واژه عبری به نام هرمژدون یا هرمگیدو گرفته شده به معنی تپه ای تنها و بلند. در فاصله بین اورشلیم و حیفا، تپه ای به نام هرمگیدو وجود دارد که می گویند روی آن بلندا، جنگ آخرالزمان اتفاق می افتد، یعنی همان جنگی که قرار است بشریت را نیست و نابود کند. دوازده نفر که یکی از آنها مرغی مقلد و دیگری سگی کوچک است قرار است انتهای این بازی را ببینند اما این بازی هیچگاه تمام نمی گردد. چون تاخیر دائمی بخشی از ادامه بازی عظیم زندگی ست.

تقی زاده در ادامه گفت: نویسنده موجودی نیست که در خلا زندگی کند، نمی گردد کاری را انجام بدهی و اثری را بنویسی در حالی که تحت تاثیر روابط امپرسیونیستی و اکسپرسیونیستی اطرافت قرار نگیری. برخی از افرادی که این کتاب را خواندند اظهار کردند که کتاب خیلی از زندگی من و تجربه های شخصی ام تاثیر گرفته است.

او همچنین درباره وجه تسمیه الفبای لازاروس گفت: لازاروس دوست خیلی نزدیک عیسی مسیح و برادر مریم و مارتا بود. لازاروس زمانی که عیسی در اورشلیم است، بیمار می گردد بنابراین مریم و مارتا برای او پیغام می فرستند تا عیسی برای نجات او بیاید. اما عیسی به جای اینکه به سمت ناصره بیاید یه سمتِ شهر دیگری حرکت می نماید در واقع وقتی به محل زندگی لازاروس می رسد که سه روز از مرگ او می گذرد. همه به خاطر تاخیر عیسی از او خرده می گیرند اما عیسی پاسخ می دهد که جلال خداوند همیشه در تاخیر شکل می گیرد و من زمانی آمدم که باید می آمدم، و هرچیزی باید زمانش فرا برسد. عیسی به دخمه ای که لازاروس در آن دفن شده می رود. بدن لازاروس فاسد شده و بو می دهد. عیسی به همه می گوید اگر زود می آمدم جلال خدا رخ نمی داد و درست در همان لحظه عظیمترین معجزه عیسی مسیح که زنده کردنِ مردگان است، شکل می گیرد، عیسی دست خود را به سمتِ لازاروس دراز نموده و می گوید: برخیز لازاروس.

وی اضافه کرد: در الفبای لازاروس هیچ اشاره ای به این اتفاق و اسم لازاروس نشده؛ اما اتفاق اصلی همین تاخیر است که مکررا در کتاب تکرار می گردد. الفبای لازاروس به همین مسئله اشاره می نماید که انسان دائما می خواهد خودش را به تاخیر بیندازد. قصه ای در این رمان آمده با این مضمون که به طور کلی کره زمین چه هست؟ در پاسخ به این سوال کتاب می گوید که ذراتی در کهکشان ها وجود داد به نام آناپام که ذرات نیروی آفرینش هستند و نظم و آنتروپی و مناسبات بین ستاره ای را کنترل می نمایند و مجموعه آن ها شعورِکهکشانی را تشکیل م یدهد. برخی از این ذرات از وظیفه خود تخطی می نمایند و این باعث به وجود آمدن تصادم سیاهچاله ها و بلعیدن ستاره ها می گردد. عده ای از این ذرات ازلی جمع می شوند و تصمیم می گیرند ذراتی که از کنترل خارج می شوند را مدیریت نمایند. آنها کره زمین را انتخاب و کالبد و اندام ما زندانِ موقت آن ذرات نیرو می شوند. یعنی به اینجا سقوط می نمایند و در کالبدی زندانی می شوند تا زمان بازگشت شان فرا برسد. اما مشکل اینجاست که این ذرات آنقدر به کالبدی که در آن قرار گرفته اند، دلبسته می شوند که دلشان نمی خواهد بیرون بروند و مرگ را مدام به تاخیر می اندازند و لذا مقصود از الفبا در الفبای لازاروس همین ذرات هستند.

تقی زاده با اشاره به رد پای مینیمالیسم در آثارش بیان نمود: من خیلی به اختصار کلمه فکر می کنم، و خیلی مراقبم که در آثارم زیاد حرف نزنم. ما در قرنِ میکرو ثانیه زندگی می کنیم و مردم مانند قرون گذشته فراغت خواندن دو هزار صفحه کتاب را ندارند. اینترنت دارد روز به روز ادبیات را کوچک و کوچک تر می نماید. ممکن است مینیمالیسم از احساس رمانتیک اثر کم کند اما وقتی آدم موضوعی را با صراحت بیان می نماید شاید آن حس رمانتیک را نداشته باشد اما ضربه محکم تری می زند. ضربه ای کاربردی و به دور از هر نوع سانتیمانتالیسم بزک شده و این ضربه روحِ جاری آن اثر است.

در انتهای نشست هادی تقی زاده با خوانش بخشی از کتاب، این جلسه را خاتمه داد.

sahandblog.ir: سهندبلاگ، سیستم مدیریت محتوای سهند

sale-blog.ir: مجله وبلاگ فروش | ارائه نرم افزارهای مدیریت وبسایت

banima.ir: بانیما | مجله گردشگری و مسافرتی بانیما

kurdeblog.ir: وبلاگ سرگرمی و بازی، مجله سرگرمی