نگاهی به نمود مهاجرت در ادبیات
به گزارش مجله بای بلاگ، احسان قبول با توضیح رویکرد نقد ادبی دوره معاصر نسبت به ادبیات مهاجرت، می گوید: آثار نویسندگان و شاعران مهاجر ایرانی از زبان و ادبیات و واقعیت فرهنگ ما فاصله می گیرد.
این عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی و مدیر همکاری های علمی بین المللی و امور دانشجویان غیرایرانی دانشگاه فردوسی مشهد در گفت وگو با خبرنگاران درخصوص نمود مهاجرت در ادبیات، و تغییر در شیوه نگاه نویسندگان و شاعران به مقوله مهاجرت در آثار ادبی اظهار کرد: در نقد ادبی در دوره معاصر با رویکردی به عنوان ادبیات مهاجر روبه رو هستیم. و این ادبیات مهاجر یا ادبیات مهاجرت به این معنا است که شاعران و نویسندگانی که از کشورهای خودشان به کشورهای دیگر مهاجرت می نمایند و بازتاب هایی از کشور نو یا شرایط کشور خودشان در آثار ادبی ارائه می دهند که این تصاویر تحت عنوان ادبیات مهاجرت مد نظر قرار می گیرد.
قبول در ادامه اعلام کرد: کشور ایران با توجه به قدمتی که از پیش از اسلام داشته، محل مهاجرت نخبگان، نویسندگان و شاعران دیگر کشورها بوده؛ چنان که شاهد هستیم در برهه ای - در دوران هخامنشیان - مجسمه سازان و هنرمندان یونانی به ایران مهاجرت کردند و در برهه ای هم شاعران و نویسندگان ما مهاجرت کردند. به عنوان مثال، بغداد از مراکزی بود که بسیاری از شاعران و نویسندگان ما مدت های طولانی در آن جا بودند؛ از جمله سعدی. اما این مهاجرت ها در دوره صفویه و حکومت بابلیان در هندوستان معنادار می گردد و شاعران و نویسندگانی همانند صائب مهاجرت می نمایند و بسیاری از آثار خودشان را در منطقه هندوستان فراوری می نمایند. و به صورت مستقیم و غیرمستقیم شاهد ویژگی های هندوستان در آثار ادبی هستیم که به این ترتیب سبک هندی را شکل می دهند.
او بعلاوه سبک هندی را به عبارتی همان سبک ادبیات مهاجرت دانست و گفت: این نوع از ادبیات ما چه از حیث زبان و چه معنا، محصول پرورش زبان فارسی در یک محیط خارجی است.
احسان قبول در عین حال گفت: اما در دوره های دیگر شاهد آثاری از نویسندگان معاصرمان که در غرب هستند، هستیم که اصطلاحا تصاویری را از قومی که در آن هستند، ارائه می دهند. این در حالی است که شاعران و نویسندگانی هم که از کشورهای دیگر به ایران آمدند، تصاویری را از ایران ارائه داده اند. به عنوان مثال، سرانجام نامه دکتری هست که به هدایت من نوشته می گردد؛ سفرنامه رافائل دومان که اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران را در قرن 16 بیان می نماید. ایشان 50 سال در ایران بوده و ما در این پژوهش انواع تصاویر ایرانیان را از این نوع از انواع ادبیات مهاجرت آنالیز می کنیم.
این استادیار گروه آموزشی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی اضافه نمود: متقابلا نویسندگان و شاعران ما هم که در خارج از کشور هستند، تصاویری را از قومی که در آن حضور دارند، ارائه می دهند که آن تصاویر هم قابل تحلیل و آنالیز است. البته ما در این زمینه کمتر کار نموده ایم. این چیزی که من عرض می کنم، عملا وارد دانشی به نام تصویرشناسی می گردد. تصویرشناسی که در نظریه ادبیات تطبیقی معنا می گردد، به معنای آنالیز اقوام، سیما و تصاویر اقوام و ملل در ادبیات دیگر است. به تعبیری، نویسنده یا شاعری که مهاجرت نموده یا در کشور دیگری اقامت دارد، آن کشور خارجی را چگونه بازتاب می دهد.
قبول سپس با بیان این که ادبیات فارسی درخصوص خارجی هایی که به ایران آمدند و تحلیل، نگاه و نگرشی را از ایران ارائه دادند، قلمرو بسیار گسترده ای دارد، اظهار کرد: از سوی دیگر، قلمرو بسیار وسیع و متنوعی دارد برای این که ما تصاویر کشورهای خارجی را از رهگذر فکر و زبان شاعران و نویسندگان خودمان آنالیز کنیم.
او در سرانجام و درخصوص کیفیت آثار نویسندگان و شاعران ایرانی پس از مهاجرت گفت: طبیعتا از زبان و ادبیات و واقعیت فرهنگ ما فاصله می گیرد. فرهنگ چیزی است که از خاک همان منطقه می روید. اگر شاعر و نویسنده در دل وقایع جامعه نباشند، طبیعتا نمی توانند به درستی و واقع گرایانه حوادث سیاسی و اجتماعی کشور را بازتاب بدهند و بیشتر از نظر نمود آن قوم و فرهنگ دیگر خواهد بود.
منبع: خبرگزاری ایسنا